کد مطلب:77919 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

حکمت 118











و قال علیه السلام و قد تبع جنازه فسمع رجلا یضحك، فقال علیه السلام: «كان الموت فیها علی غیرنا كتب و كان الحق فیها علی غیرنا وجب و كان الذی نری من الاموات سفر عما قلیل الینا راجعون، نبوئهم اجداثهم و ناكل تراثهم، قد نسینا كل واعظ و واعظه و رمینا بكل جائحه. طوبی لمن ذل فی نفسه و طاب كسبه و صلحت سریرته و حسنت خلیقته و انفق الفضل من ماله و امسك الفضل من لسانه و عزل عن الناس شره و وسعته السنه و لم ینسب الی بدعه.» و من الناس من ینسب هذا الكلام الی رسول الله صلی الله علیه و آله. یعنی و گفت علیه السلام و حال آنكه مشایعت كرده بود مرده ای را، پس شنید كه مردی خنده می كرد پس گفت: گویا مردن در دنیا بر غیر ما نوشته است و گویا یقین كه مرگ است بر غیر ما واجب و لازم گشته است و گویا آن كسانی را كه می بینیم از مردگان، مسافرانی باشند كه در اندك وقتی به سوی ما

[صفحه 1254]

مراجعت خواهند كرد، جا می دهیم ایشان را در قبرهای ایشان و می خوریم مال میراث ایشان را. به تحقیق كه فراموش كردیم هر كار پند دهنده ای را كه تغییرات دنیا باشد و هر نفس پند دهنده ای را كه مردگان باشند و حال آنكه انداخته شده ایم در هر آفت و مصیبتی. خوشا به حال كسی كه خوار باشد در پیش نفس خود و پاك باشد عمل او و فاسد نباشد اعتقادات او و نیكو باشد خصلت و خلق او و انفاق كرده باشد زائد بر حاجت مال خود را و نگاه داشته باشد سخنان بیجای زبان خود را و دور باشد از مردمان شر و ضر او و تنگ نباشد بر او سنت و طریقه ی پیغمبر، صلی الله علیه و آله و منسوب نباشد به بدعتی در دین.

و بعضی از مردمان كسی است كه نسبت داده است این سخن را به سوی رسول خدا، صلی الله علیه و آله.


صفحه 1254.